محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى‏ مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

وااای این صدا ها و جیغ های بنفشی

1390/11/30 23:16
نویسنده : مامان و بابا
569 بازدید
اشتراک گذاری

خانومی خوشگلم دو هفته ای بود که که همش می گفتی ایقی ..........ایقی ................4 روزه داری صداهای دیگه هم در میاری.دوست داری وقتی میگی قییییییییییییییق ما هم بگیم قییییییییییییق وقتی  هم جواب ندیم چندین بار تکرار میکنی و بعدش به نشونه اعتراض  گریه میکنی ............... کی میشه که بتونی حرف بزنی البته میدونم همین صدا در آوردنت یعنی حرف زدن با ما.............برای این هنوز نمیتونی حرف بزنی که چشم برزخیت هنوز بازه،خوش به حالت فرشته ها رو می تونی ببینی و باهات بازی می کنن

واااااااااااااااااااااای این جیغ های بنفشی چطوری از اون دهنت کوچولوت بیرون میاد متعجبم واقعا بعضی وقت ها گوشم درد میگیره .............وقتی آروغ داری و یا خوابت میاد این طوری جیغ میزنی همیشه موقع جیغ زدنت نگاه میکنم به دهنت تا ببینم این جیغ های بنفشی  از کجا میاد بیرون ازکار خودم خندم میگیره خجالت

                           مامانی من به این آرومی آخه این حرفا بهم میاد

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

يسنا
30 بهمن 90 13:31
ناززززي چقدر معصوم خوابيده آدم ميخواد بخوردش خيرش را ببيني عزيزم
کاوه و مامانیش
30 بهمن 90 19:53
ترمه عزیزم ممنون که برای دختر گلمون مطلبهای ناب رشدشو مینویسی اما گفته باشم هیچ فرشته ای بالاتر از وجود همین دسته گل نیست....یادت باشه...حتی تو قرآن هم اومده که بالاترین خلقت خلقت انسانه مخصوصا تو این حالا نینی بودنش...........................بعد عزیز دلم محیا خیلی خوشگلتر از این عکسشه دفعه بعد عکسی بگیر که خوشگلی دخترمون بیش از این نمایان بشه................. بوس منو کاوه برای محیا طلا................
النا
1 اسفند 90 0:25
وای خاله فدات موهات کو دختر طلا وای ترمه جونم دخترت خیلی ماهه براش اسفند دود کن عروسک خاله زود زود کارای جدید انجام بده تا مامانی برات پست بزاره ...



خاله النای نازم بابایی موهام رو تراشیده تا موهای خوشگل جاش بیاد .......آخه خاله جون یکی به این مامان و بابام میخواد بگه پاییز و زمستونم موی نوزاد رو می تراشن؟؟؟


فاطمه
1 اسفند 90 8:19
سلامممممممممم
وایییییییییی چه دختری الهی من فداش بشم مممم... چقدر ماهه .... قربون خنده اش برم
ترمه دلم آب شد واجب شد بیام خونتون ..... دیگه طاقت ندارم
خیلی خیلی خیلی بوسش کن
هزار ماشا ءالله الهی که عروش بشه دختر ما ......... منم دعوت کنی
التماس دعا

فاطمه نازنینم قربونت برم لطف داری.تشریف بیارید قدمتون روی چشم.....الهی زودی نینی خودت بیاد و جبران کنم
کاوه و مامانیش
13 اسفند 90 9:55
ترمه جون دیر به دیر مینویسی.............هر دفعه چند خط هم بنویسی کفایت میکنه ......از احوالات عروسکت ما رو بیخبر نزار...........


مرسی مامان کاوه به روی چشم دیگه تند تند مطلب میزارم مرسی بهمون سر می زنی